آموزنده

داستان،سخنان و متن های زیبا

آموزنده

داستان،سخنان و متن های زیبا

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

می گویند روزی مردی گندم بار الاغ خود کرد و به در خانهء بهلول که رسید، پای الاغ لنگید و الاغ زمین خورد و بار بر زمین ماند. مرد در خانهء بهلول را زد و از او خواست که الاغش را به امانت به او واگذارد تا بار بر زمین نماند. بهلول با خود عهد کرده بود که الاغ خود را به کسی به امانت ندهد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۱۳:۵۹

ناصر خسرو تا چهل سالگی شرب مدام میکرد.. .  در چهل سالگی بود که خواب حج میبینه و مرد دین میشه و به سفر حج میره .

پنج بار به سفر حج میره که جمعا 15سال از عمرش رو در سفر حج گذروند.

پس از 5 سفر ، دیگه به حج نرفت ! 


اهل شهر به ناصر خسرو گفتن چرا دیگه به حج نمیری ؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۱۳:۵۳


بزرگی که در ثروت، قارون زمان خود بود، اجل فرا رسید و امید زندگانی قطع کرد. جگر‌گوشگان خود را حاضر کرد. گفت: ای فرزندان، روزگاری دراز در کسب مال، زحمت‌های سفر و حضر کشیده‌ام و حلق خود را به سرپنجه گرسنگی فشرده ‌ام، هرگز از محافظت آن غافل مباشید و به هیچ وجه دست خرج بدان نزنید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۱۳:۴۳

تو پارک نشسته بودم داشتم تو گوشی تلگراممو چک می‌کردم. یه پسر پنج شش ساله اومد گفت: «عمو یه آدامس می‌خری؟»

گفتم: «همرام پول کمه ولی میخای بشین

کنارم، الان دوستم میاد می‌خرم.»

گفت: «باشه» و نشست کنارم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۱۳:۲۹

کارگری هر روز بعد از اتمام کار در کارخانه برای انجام مراسم نیایش عصر به معبد می رفت .

یک روز به دلیلی در کارخانه گرفتار شد ونتوانست به آغاز مراسم برسد .

پس از اتمام کارش به سوی معبد دوید . وقتی که به آنجا رسید دید که  پوجاری کاهن معبد بیرون می آمد.

کارگر پرسید : آیا مراسم دعا تمام شده است ؟

پوجاری گفت : بله ، مراسم تمام شده است .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۱۳:۱۷

فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت.

روزی استاد به او گفت که دیگر شما استاد  نقاشی شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم.

شاگرد فکری به سرش رسید،

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۱۲:۵۴